سفر غریبی داشتم توی اون چشم سیاهت
سفری که برنگشتم گم شدم توی نگاهت
یه دل ساده ساده کولهبار سفرم بود
چشم تو مثل یه سایه همه جا همسفرم بود
من همون لحظه اول آخر راه رو میدیدم
طپش عشق رو تو رگهام عاشقونه میشنیدم
وای اگر همسفر
بعد از این در سفر
بی تو من تنها باشم
تو شدی خون تو رگهام
من دیگه خودم نبودم
برای نفس کشیدن
حالا محتاج تو بودم
وای اگر همسفر
بعد از این در سفر
بی تو من تنها باشم
سفر غریبی داشتم توی اون چشم سیاهت
سفری که برنگشتم گم شدم توی نگاهت
یه دل ساده ساده کولهبار سفرم بود
چشم تو مثل یه سایه همه جا همسفرم بود
من همون لحظه اول آخر راه رو میدیدم
طپش عشق رو تو رگهام عاشقونه میشنیدم